انشا در داخل یک فضاپیما من در گذشته های دور علاقه به نجوم داشتم میخواستم یک خصلت انسانیتم به فضانوردی معروف باشد یک روزی با خود گفتم من اگر این درس تمام کردم انوقت اگاهی کاملی دارم و ان موقع است که میتوانم یک لحظه حس خوبی کنم پس معطل نکردم و رفتم هر روز باخودم تکرار که اره من میتونم یک روزی فضانورد شوم ان موقع کمکم از اندک سالی اوج گرفتم و برخاستم و به برنایی رسیدم تحصیلاتم را از نجوم رو به پایان بود و من. امتحانات نجوم دادم که خوشبختانه امتحانم عالی بود من تصمیم گرفتم با یکسری از گروه فضانوردی به تحقیقات.بیشتر و پی در پی که از ان قسمت هست برویم سوار فضاپیما شدم حس خوبی داشتم بعد از چندروز به فضا رسیدیم من با یک دوربین از سیارات عکس میگرفتم در انجا جاذبه معنی نداشت و خوراکی چندانی باقی نمانده بود ما خیلی به سیارات نمیتونستیم نزدیک شویم زیرا برخی سیارات گازهای سمی تولید میکند و نزدیک شدن به انها باعث مرگ میشود من توانستم کره ی زمین به ان بزرگی را ببینم خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه هستم امیدوارم شماهم به خواسته خودتان روزی برسید